فاطمه فاطمه است
کتاب «فاطمه فاطمه است»، متن منتشر شده یکی از سخنرانیهای علی شریعتی در ۱۴ تیر ۱۳۵۰ش در حسینیه ارشاد بوده و در سال ۱۳۵۰ شمسی، پس از تصحیح شریعتی در ۲۱۶ صفحه چاپ شد.این کتاب علاوه بر آنکه الهامبخش انتشار نوشتههاو حتی کتابهایی بوده است، در مقالات متعدد هم مورد توجه و کنکاش محققان قرار گرفته و از دیدگاههای مختلف جامعهشناسی،مطالعات زنان، و رویکردهای دینی و مذهبی مورد تحلیل قرار گرفته است.
شریعتی در مقدمه «فاطمه فاطمه است»، مخاطب خود را زنانی دانسته که نه در قالبهای سنتی قدیم ماندهاند و نه قالبهای وارداتی جدید را پذیرفتهاند و میخواهند خود را بسازند و نیازمند الگو هستند. به گفته شریعتی، شخصیت حضرت فاطمه (س)، پاسخی به پرسشهای این دسته از زنان است.او در ابتدا، ناشناخته ماندن چهره واقعی حضرت فاطمه (س)، و توجه بیش از اندازه به تعظیم و تجلیل و بیان کرامات را مورد انتقاد قرار داده و تاکید میکند که درباره آنچه باید از فاطمه آموخت، هیچ سخنی گفته نشده است. شریعتی در ادامه کتاب، با بیان نکاتی درباره دینداری عوام، دین سطحی و دین ناشی از احساسات، مسئولیت عالمان در معرفی صحیح دین را مورد تاکید قرار میدهد.
شریعتی از اواسط کتاب، نکاتی درباره نظام قبیلهای عربی و نقش زن در آن بیان میکند؛ که در آن وجدان جامعه قبایلی عرب، همه ارزشهای انسانی را مختص پسر میداند و دختر را فاقد هر گونه فضیلت و اصالت بشری میشمرد.سپس به جایگاه حضرت زهرا (س) میپردازد که در چنین جامعهای که ننگ دختر بودن را تنها زنده به گور کردنش پاک میکرد، وارث همه مفاخر خاندانش میشود.شریعتی سپس درباره رابطه ویژه پیامبر با دخترش، و جایگاه حساس و خطیر او پس از درگذشت پیامبر سخن میگوید.
مشهورترین بخش کتاب???
《خواستم از «بوسوئه» تقلید کنم؛ خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لویی، از مریم سخن میگفت. گفت ۱۷۰۰ سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم داد سخن دادهاند. ۱۷۰۰ سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملتها در شرق و غرب، ارزشهای مریم را بیان کردهاند. ۱۷۰۰ سال است که همه هنرمندان، چهرهنگاران، پیکرهسازان بشر، در نشان دادن سیما و حالات مریم، هنرمندیهای اعجازگر کردهاند. اما مجموعه گفتهها و اندیشهها و کوششها و هنرمندیهای همه در طول این قرنهای بسیار، به اندازه این یک کلمه نتوانستهاند عظمتهای مریم را بازگویند؛ که «مریم مادر عیسی است».
و من خواستم با چنین شیوهای از فاطمه بگویم. باز درماندم. خواستم بگویم فاطمه دختر خدیجه بزرگ است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه، دختر محمد (ص) است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه مادر حسنین است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست. نه! اینها همه هست و این همه فاطمه نیست. فاطمه، فاطمه است.》
فاطمه فاطمه است……